عصر یکشنبه را می توان بعنوان یکی از جنجالی ترین و حاشیه سازترین روزهای سیاسی کشور قلمداد کرد.
روزی که در آن رئیس قوه مجریه «بگویم!» هایش را فاش گفت و رئیس قوه مققنه نیز با پاتک«بگویید!» هایش، در مقام پاسخگویی برآمد.
پس از این واقعه بود که رئیس جمهور ناخرسند، در حالیکه انگشت سبابه اش به سمت رئیس مجلس اشاره می رفت، صحن علنی مجلس را بدون ملازمت هیچ یک از نمایندگان ترک کرد.
پس از خروج احمدی نژاد از درب فرعی مجلس بود که عده کثیری از نمایندگان با سرعت هر چه تمام تر به سمت جایگاه هیئت رئیسه روانه شدند با مصافحه و بوسیدن شخص رئیس مجلس، موفقیت لاریجانی در بی جواب نگذاشتن اظهارات رئیس جمهور را تبریک و شادباش گفتند!
فارغ از بررسی نفس اتفاقات رخ داده در جلسه استیضاح وزیر کار و ایضاً تحلیل درستی یا نادرستی اظهارات طرفین، هضم علت خوشحالی نمایندگان مجلس، پس از اتمام جلسه استیضاح، بسیار سخت و مشکل می نمایاند!
آخر چگونه قابل درک است که نمایندگانی که به تعبیر امام راحل (ره)، "عصاره فضائل ملتند."، اینگونه از ناخرسندی و عصبانیت رئیس جمهور منتخب همان ملت به وجد آیند و سر از پا نشناسند؟!
این در حالی است که رسانه های اجنبی و معاند انقلاب، پس از ماجراهای رخ داده در جلسه استیضاح وزیر کار، با شوری زاید الوصف، به انعکاس اخبار مرتبط با جلسه عصر یکشنبه مجلس پرداختند. خوشحالی و شعف معاندین رسانه ای انقلاب، به وضوح در اخبار، تحلیل ها و گزارش های آنان قابل رؤیت و مشاهده است!
اتفاقات مجلس در جلسه استیضاح، نه تنها سوژه هفته های اخیر رسانه های معاند نظام را فراهم آورده است، بلکه محتمل است که دامنه مناقشات اخیر روسای دولت و مجلس، به مستمسک و سوژه ماه های آتی این رسانه ها نیز تبدیل شود!
با این شرایط، آیا زیبنده بود که مجلسیان پس از موفقیت آمیز بودن استیضاح وزیر کار، از خوشحالی در پوست خویش نگنجند و ایضاً دولتمردان نیز، بر ابقای مسبب اصلی این واقعه، که همان رئیس سازمان تأمین اجتماعی باشد، پافشاری نمایند؟!
وقایع روی داده در عصر 15 بهمن ماه 91، نه تنها جای خوشحالی و شعف ندارد بلکه می باید برای این رخداد خون گریه کرد!
می بایست بر این حقیقت تلخ معترف بود و این واقعیت را پذیرفت که، اتفاقات جلسه استیضاح وزیر کار، در حکم بازی دوسر باخت برای طرفین مباحثه بود.