بسندى از معلّى بن خنیس که در نوروز نزد امام صادق علیه السّلام رفتم، فرمود: امروز را میشناسى؟ گفتم روزیست که عجمها بزرگش دارند و بهم هدیه دهند قربانت، فرمود: بکعبهاى که در مکّه است، این شیوه براى امریست دیرین که تفسیرش کنم برایت تا بفهمى، گفتم: اى آقایم، آن را از شما بدانم دوستتر است نزد من از اینکه مردههایم زنده شوند و دشمنانم بمیرند،
فرمود:
در نوروز بود که خدا از بندههایش پیمان گرفت او را بپرستند و شریک با او نیاورند،
و برسولان و حججش بگروند، و بائمّه علیهم السلام ایمان آرند.
نخست روز است که خورشید تابیده، باد وزیده، گل شکفته در زمین
، روزى که کشتى نوح بر (کوه) جودى استوار شده،
روزى که خدا در آن هزارها که از ترس مرگ گریخته و مرده بودند زنده کرد،
روزى که جبرئیل به پیغمبر فرود آمد
روزى که پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله على علیه السّلام را بدوش گرفت تا بتهاى قریش را از فراز کعبه افکند و خرد کرد
، و همچنین بود ابراهیم علیه السّلام
، روزى که پیغمبر فرمود تا اصحابش با أمیر المؤمنین بیعت کردند(غدیر)،
روزى که پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله على علیه السّلام را بوادى پریان فرستاد تا از آنها بیعت گیرد
روزى که دوباره مردم با على علیه السّلام بیعت کردند
، روزى که (امام) بخوارج نهروان پیروز شد و ذو الثدیة را کشت،
روزى که قائم ظهور کند
و روزى که بدجّال پیروز شود و او را در زبالهدان کوفه بدار زند
و نو روزى نیاید جز اینکه ما توقع فرج داریم زیرا از روزهاى ما و روزهاى شیعیان ما است، حججش نگهداشتند و شما آن را گم کردید.
منبع: آسمان و جهان-ترجمه کتاب السماء و العالم بحار، ج3، ص: 81