این روزها همه جا سخن از احیای سازمان مدیریت است، اما سؤال این است آیا احیای سازمان مدیریت در شرایط کنونی، وضعیت اقتصادی را به سمت ثبات می‌برد؟ اصلاً چه منطقی برای انحلال سازمان مدیریت وجود داشت؟ دکتر شقاقی شهری، در گفت‌وگو با برهان، به سؤالاتی از این دست پاسخ داده است. 

 

گروه اقتصادی برهان؛ به نظر بنده، کمتر از پنجاه درصد اهداف برنامه‌های توسعه‌ی کشور تحقق پیدا کرده است. در زمانی که سازمان مدیریت سابق وجود داشت، چرا برنامه‌های توسعه به اهداف خود نمی‌رسیدند؟ این‌ها اظهارات دکتر «وحید شقاقی شهری»، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم اقتصادی، در گفت‌وگوی تفصیلی با «برهان» درباره‌ی ساختار قبلی سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی است. این استاد اقتصاد دانشگاه می‌گوید: باید انحلال و تشکیل یک سازمان حتماً آسیب‌شناسی شود. او می‌گوید این انحرافی جدی است که همیشه فکر کنیم با انحلال یا ایجاد نهاد یا ارگانی، مسائل حل‌وفصل می‌شود.
 
دکتر شقاقی شهری همچنین در ادامه، با ارائه‌ی توصیه‌هایی به دولت و مجلس برای احیای سازمان مدیریت، می‌گوید: ابتدا باید مطالعات تطبیقی از نحوه‌ی برنامه‌ریزی در کشورهای موفق دنیا انجام شود، نظام برنامه­ریزی و بودجه‌ریزی مدرن و کارآمد طراحی شود، سپس برای این نظام مدرن، در صورت احساس نیاز و ضرورت، نهادی متناظر با انتظارت جدید ایجاد گردد.
 
یکی از اتفاقات عجیبی که در دولت آقای احمدی‌نژاد رخ داد انحلال سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور بود؟ لطفاً تحلیلتان را در این باره بفرمایید و بگویید نظر علم اقتصاد درباره‌ی این انحلال چیست؟ آیا منطق اقتصاد این انحلال را تأیید می‌کند؟
 
به نظر بنده، اصولاً نظام برنامه‌ریزی کشور ایراد اساسی دارد و ایجاد یا انحلال سازمان مدیریت، چندان تأثیرگذار نخواهد بود. سؤال محوری این است که نظام برنامه‌ریزی که توسط سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی سابق نیز انجام می­گرفت، چقدر اثربخش بوده است. تا زمانی که در قالب‌های گذشته حرکت کنیم، نباید انتظار تحول و پیشرفت داشته باشیم. سؤال محوری باید از چگونگی تدوین نظام برنامه‌ریزی اصولی باشد تا چه نهاد و ارگانی مسئول باشد.
 
به نظر بنده، همچنان جامعه‌ی علمی کشور در بند حذف و اضافه کردن نهاد و ارگان است تا اصل موضوع. مسئله این است که نظام برنامه‌ریزی و بودجه‌ریزی فعلی ایراد اساسی دارد. برنامه‌های کشور ایستا و فارغ از نوسانات و رخدادهای بیرونی تنظیم می‌گردند؛ در حالی که دنیای حال حاضر لحظه‌ای و مدام در حال تغییر است. از این رو، نظام برنامه‌ریزی فعلی ایراد دارد و نباید انتظار داشت با ایجاد یا انحلال سازمان یا نهادی، اوضاع به شدت متحول شود.
 
طرفداران انحلال سازمان مدیریت می‌گویند کارکردهای سازمان با مبانی مورد قبول جامعه همخوانی نداشته است. منظورم مغایرت ارزشی کارکردهای سازمان است. حتی می‌گویند اکثر تصمیمات سازمان سیاسی بوده است. نظر شما در این باره چیست؟
 
بنده چندان معتقد به این مسئله نیستم. به نظر بنده، دغدغه باید حول طراحی نظام برنامه‌ریزی نوین باشد تا بازگشت به قالب گذشته. قالب‌های گذشته با دنیای در حال تکاپوی فعلی تناقض دارند. لذا قبل از رجعت به سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی سابق، باید انتظارت و مأموریت‌ها و خواسته‌ها مشخص شود. آن وقت می‌توان گفت که لازم است چنین سازمانی ایجاد گردد یا باید سازمان و نهادی دیگر با مأموریت‌ها و انتظارات دیگری ایجاد کرد.
 
  دغدغه باید حول طراحی نظام برنامه‌ریزی نوین باشد تا بازگشت به قالب گذشته. قالب‌های گذشته با دنیای در حال تکاپوی فعلی تناقض دارند. لذا قبل از رجعت به سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی سابق، باید انتظارات، مأموریت‌ها و خواسته‌ها مشخص شود.  
 
به یاد دارم در آن برهه که سازمان مدیریت منحل شده بود، دولتی‌ها یکی از مهم‌ترین دلایل این انحلال را این گونه توضیح می‌دادند: «سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی که از شش دهه‌ی گذشته در کشور شکل گرفته است و دارای تفکر و بنیان طاغوتی‌آمریکایی است؛ در رژیم شاهنشاهی پروبال گرفته است. رئیس سازمان برنامه و بودجه‌ی وقت، یکی از پرنفوذترین رجال سیاسی اقتصادی کشور محسوب می‌شد و تقریباً می‌توان عبارت دولت در دولت را برای سازمان مدیریت وقت به کار برد. بنابراین به وضوح می‌توان عدم کارایی و فساد اداری را نیز در آن سازمان بیش از پیش مشاهده کرد. بنابراین پس از انقلاب نیز این مسئله حفظ شد و متأسفانه ادامه پیدا کرد.» آیا شما این گونه استدلال‌ها را در انحلال سازمانی به این بزرگی درست و منطقی می‌دانید؟
 
به نظر بنده، باید یک آسیب‌شناسی جدی از عملکرد سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی صورت بگیرد تا نکات مثبت و منفی آن مشخص شود. این انحراف جدی است که همیشه فکر کنیم با انحلال یا ایجاد نهاد یا ارگانی، مسائل حل‌وفصل می‌شود. آنچه به نظر بنده مهم است این است که اگر دوباره تشکیلاتی همانند سابق ایجاد شود، نباید انتظار تحول شگرف را داشت. مگر اینکه اصل مسئله، یعنی نظام برنامه‌ریزی، شکافته شود و از درون اصل مسئله، به نهاد برسیم، نه اینکه فرع مسئله، یعنی ایجاد نهاد، بر اصل مسئله، یعنی نظام برنامه‌ریزی حاکم شود.
 
تفاوت معاونت با سازمان چیست؟
 
بنده تفاوتی نمی‌بینم. اصولاً در ساختارهای دولتی این گونه مفاهیم بازی با الفاظ است.
 
همان طور که می‌دانید یکی از برنامه‌های جدی دولت آینده، به احتمال زیاد، احیای سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی است. سؤال این است که آیا حضرت‌عالی احیای سازمان مدیریت را در شرایط کنونی به صلاح می‌دانید؟ استدلال‌های خودتان را تشریح کنید.
 
بنده فقط معتقدم با حرکت در قالب‌های ذهنی و فکری گذشته، نمی‌توان در دنیای کنونی موفق بود. سازمان مدیریت و حتی سایر ارگان‌های دولتی، برای تحول جدی کشور، نیازمند بازآرایی و بازمهندسی جدی هستند. سؤال این است آیا زمانی که سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی وجود داشت، نظام برنامه‌ریزی کشور متحول شد؟ همچنان در آن سازمان مدیریت نیز بودجه‌ها با چانه‌زنی و افزایشی توزیع می‌شدند و هر دستگاه و مسئولی که قدرت چانه‌زنی بیشتری داشت بودجه‌ی بیشتری دریافت می‌کرد. باید آسیب‌شناسی شود نظام برنامه‌ریزی کشور در طول حیات سازمان مدیریت تا چه اندازه توانست تحول جدی ایجاد کند. ببینید چقدر برنامه‌های توسعه‌ی گذشته در تحقق اهداف خود موفق بوده‌اند؟ به نظر بنده، کمتر از پنجاه درصد اهداف برنامه‌های توسعه‌ی کشور همواره تحقق پیدا کرده است. در زمانی که سازمان مدیریت سابق وجود داشت، چرا برنامه‌های توسعه به اهداف خود نمی‌رسیدند؟ چرا بودجه‌ها عملیاتی نبودند و بودجه‌های کشور در تحقق اهداف، اثربخشی چندانی نداشتند. از این رو، باز هم اعتقاد دارم باید قالب‌شکنی شود و بحث اصلی بر تحول نظام برنامه‌ریزی و بودجه‌ریزی کشور متمرکز شود.
 
سازمان مدیریت و حتی سایر ارگان­های دولتی، برای تحول جدی کشور، نیازمند بازآرایی و بازمهندسی جدی هستند. باید آسیب‌شناسی شود نظام برنامه‌­ریزی کشور در طول حیات سازمان مدیریت تا چه اندازه توانست تحول جدی ایجاد کند. ببینید چقدر برنامه‌های توسعه‌ی گذشته در تحقق اهداف خود موفق بوده‌اند؟
 
سازمان برنامه چگونه باید احیا شود؟ برخی معتقدند سازمان اگر می‌خواهد برگردد، باید با سازوکار جدیدی، نه مانند گذشته، بازگردد. نظر شما چیست؟
 
قبل از اینکه سازمانی احیا یا منحل شود، باید به چرایی آن فکر کرد و به دلایل متقن رسید. ابتدا باید انتظارات مشخص شوند و آسیب‌شناسی از عملکرد برنامه‌های توسعه صورت پذیرد. مطالعات تطبیقی از نحوه‌ی برنامه‌ریزی در کشورهای موفق دنیا باید انجام شود تا نظام برنامه­ریزی و بودجه‌ریزی مدرن و کارآمد طراحی شود. سپس برای این نظام مدرن، در صورت احساس نیاز و ضرورت، نهادی متناظر با انتظارت جدید ایجاد گردد.
 
می‌گویند اگر سازمان مدیریت وجود داشت، هیچ وقت برخی از مسائل و مشکلات اقتصادی، مانند گرانی و بحران ارزی در کشور رخ نمی‌داد. استدلال شما در این باره چیست؟ این اظهارات را قبول دارید؟
 
این اظهارات ناشی از عدم آگاهی از الزامات حیات در دنیای در حال تغییر کنونی است. بنده مخالفتی با ایجاد سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی ندارم، ولی انتظار این است که آسیب‌شناسی دقیقی صورت پذیرد. سازمان مدیریت سابق، با مکانیسمی که داشت، چقدر اثربخش بوده است که مجدداً رجعت بدان صورت پذیرد. مشکلات اقتصادی، عدم تحقق اهداف برنامه‌های توسعه، بودجه‌ریزی‌های مبتنی بر چانه‌زنی و افزایشی، همگی از گذشته تا کنون، در اقتصاد ایران وجود داشته‌اند و ادامه دارند.