اگر بپذیریم که نوحه مثل شعر، روایت عاطفی صرف نیست واین دو قالب در ماهیت وجودی تفاوتی با هم ندارند، بایستی نوحه را نیز هم چون شعر واقعی از محدوده یک عنصر (مثلاً فقط احساس و عاطفه ساده) خارج کرد و ابعاد دیگری نیز برای آن در نظر گرفت تا وسعت و دامنه بیشتری بیابد.

برخی از پیش فرض ها در نوحه بدین شرح است:
1ـ احساس و عاطفه (بیان حسی)

الف) بعد حماسی (شکوه و عظمت)
ب) بعد مراثی (اندوه و غربت)
2ـ اندیشه و پیام (عرفان ـ حرکت به سمت تعالی)
3ـ وصف و تصویرپردازی (تجسم به جای گزارش برای رسیدن به بیان هنری)
درست است که به واسطه تنگنای وزن (ریتم و سبک) و کمبود مضمون و دیگر دلایل فنی نمی توان از شاعر و نوحه سرا انتظار داشت در هر نوحه ای تمامی این عناصر را بگنجاند اما باید از او خواست به حداقل ها اکتفا نکرده، صرفاً بیانی عاطفی و ترحم برانگیز نسبت به مراثی اهل بیت نداشته باشد. اگر قرار باشد در نوحه صرفاً همان مضامینی مطرح شود که در مرثیه (روضه) مطرح شده، پس تفاوت این دو قالب در چیست؟
بنابراین حالت پیش فرض آن است که نوحه سرا اگر نمی تواند در هر بند تمامی عناصر بالا را بگنجاند، تلاش کند در هر یک از بندها جلوه ای از این عناصر  را بنمایاند و در هر بند، یکی از آن ها را برجسته سازی کند.

شعرآئینی، سرایش و شیوه قرائت آن و نیز نوع انتخابش به منظور استفاده در مجالس عزاداری و حساسیت‌های موجود پیرامون آن در طول سال‌های اخیر همواره یکی از مهمترین دغدغه‌هایی بوده که با اوج گیری برپایی مجالس حسینی در کشور به چشم آمده است.

چه بسا اشعاری که انتخاب ناصحیح آنها برای قرائت در یک مجلس عمومی باعث ایجاد سوء‌تفاهم‌هایی در جامعه شده است و چه بسا اشعاری که پس از خروج از محافل خصوصی و بیان عمومی آن در مجالس روضه و مرثیه‌سرایی منجر به تاثیرگذاری عمیقی در بطن اجتماع شده‌اند.

از سوی دیگر می‌توان اذعان داشت که شعر و نحوه انتخاب آن است که به نوعی به مجلس عزداری سمت و سو داده و جریان آن را به طور مشخص تبیین می‌کند. بر همین اساس می‌توان گفت که پس از توسل و عنایت اهل بیت و ائمه معصوم(ع) و هم تراز با نوای شورآنگیر مادحین، شعر آئینی است که در ساماندهی به جریان برپایی آئین عزاداری تاثیرگذار بوده و به آن جریان می‌دهد.

این حساسیت‌ و اهمیت قابل توجه در سال‌های گذشته منجر به ایراد نکات و گوشزدهایی فراوانی پیرامون نحوه سرایش و به کارگیری اشعار آئینی توسط مادحین کشور از تریبون‌های مختلف شده است که یکی از قابل توجه ترین و دقیق‌ترین این اظهار نظرها از سوی رهبر معظم انقلاب در دیدارهای مختلی که به بهانه‌های گوناگون با شاعران و مداحان کشور داشته‌اند، ابراز شده است که می‌توان از آنها به نقطه نظرات و نیز انتظارات معظم له از جریان شعر آئینی کشور یاد کرد. انتظاراتی که از نقطه نظر یک فقیه عالم به زوایای مختلف دین، بیان شده و از این منظر باید بیش از پیش مورد توجه قرار بگیرد.

1- ضرورت بازنگری در محتوای اشعار

رهبر معظم انقلاب در دیدارهای خود با شاعران و مادحین همواره به ضرورت بازنگری و توجه دقیق در دریای مفاهیم اشعار کهن ایرانی سفارش داشته‌ و عنوان کرده‌اند که استفاده از منابع وسیع و غنی کهن فارسی همواره می‌تواند برای مادحین دستمایه‌های سرشار از معرفت را برای ارائه به مخاطبان و برای شاعران انبوهی از مضامین کمرنگ شده در مناسبات اجتماعی فعلی را یادآوری کند که استفاده و ذکر مجدد آنها در جامعه می‌تواند برکات مثبت فراوانی به همراه داشته باشد:

«اگر بناست شعر محتوایی داشته باشد، بهترین محتواها همین محتواهای شعر دینی و شعر مذهبی است با عرض وسیع و گسترده‌ای که دارد… بخش مهمی از غزل‌های حافظ در واقع شعر مذهبی به این معنائی است که مورد نظر ماست؛ یعنی بیان معرفت و بیان حقایق الهی است در یک قالب خاصی؛ کمااینکه مثنوی مولوی هم یک گنجینه‌ای از همین افکار الهی و معارف الهی است. بنابراین اینها محتواها و مضمون‌هاست، که بهترین مصرف شعر این‌هاست. البته انسان وقتی به تاریخ شعر نگاه می‌کند، می‌بیند این تقید و احتیاط به وسیله شاعران ما در طول تاریخ به کار نرفته؛ یعنی این گوهر یکدانه را – به قول ناصرخسرو، «دُر دری» را – ریختند به پای خوک‌ها، مدح گفتند و چیزهای بیخود و بی‌معنی به کار بردند؛ بعضی‌ها هم آن را در یک معانی مبتذلِ احساسی و شهوانی به کار بردند. اینها در واقع اسراف است؛ مصرف کردن قریحه شعری در غیر جای خود و مورد خود است.

البته در بین شعرای ما، شعرائی که از این قریحه حداکثر استفاده را کردند و بهترین شعرها را گفتند، کم هم نیستند؛ ما در دورانهای مختلف، از اینها داریم؛ هم در زمان خودمان داشتیم، هم در زمان‌های گذشته داشتیم؛ هم در سبکهای مختلف، از دوران قدیم، شاعری مثل سنائی را داریم، شاعری مثل ناصرخسرو را داریم. اینها این قریحه را به کار بردند؛ آن کاری که باید بکنند، انصافاً کردند. همچنین سعدی را داریم. در دوران‌های بعد هم همین جور؛ شاعری مثل صائب را داریم. البته صائب شعر بی‌تقید به معانی و معارف کم ندارد، لیکن شعر معرفتی هم انصافاً خیلی دارد. اینها شعر اخلاق، شعر معرفت، آن هم در حد عالی و در بهترین حدی که واقعاً می‌شود انسان شعر غزلی تعریف و بیان کند، گفته‌اند. بیدل هم همین جور. همه دیوان بیدل تقریباً شعر معرفتی است. من یک وقتی چند سال قبل از این به دوستان مداح سفارش می‌کردم که به دیوان صائب نگاه کنند و شعرهای اخلاقی را، شعرهای معرفتی را، شعرهای عرفانی را در آن پیدا کنند؛ که کم هم نیست. اینها مضامین بسیار پخته‌ای است که دلها را روشن می‌کند.» (دیدار با شاعران آئینی در 25 خرداد 90)

2- استفاده از مفاهیم تازه

رهبر انقلاب در دیدارهای خود با شاعران آئینی همواره از ضرورت ورود شاعران آئینی به عرصه‌های نامکشوف در این حوزه سخن گفته و از آنان خواسته‌اند تا به کشف و ارتباط میان بخش‌های کمتر مورد توجه قرار گرفته در این عرصه وارد شوند که به تعبیر ایشان به نظم کشیدن بسیاری از ادعیه و مناجات‌های برجای مانده یکی از مهمترین این رویکردهاست.

«مناجات هم جزو شعر آئینی است؛ شعر آئینی فقط مسئله مدح و مرثیه نیست؛ مناجات هم جزو شعر آئینی است. برای اینکه مضمون مناجات را درست پیدا کنیم، بهترین مرجع، دعاهاست. دوستان با صحیفه سجادیه انس پیدا کنید. این قریحه‌ای که من در شماها می‌بینم، خیلی خوب می‌توانید مضامین صحیفه سجادیه را در قالب اشعارِ بسیار زیبا بیاورید. مرحوم بهجتی اردکانی – دوست قدیمی ما – سی چهل سال پیش بخشی از دعای ابوحمزه را به شعر آورده بود، که برای من خواند. قسمتهای سخت دعا هم بود – که خود عبارت هم سخت است، مضمون هم سخت است – در عین حال ایشان توانسته بود این دعا را به شعر بیاورد….. شما می‌توانید مضامین دعای عرفه سیدالشهداء (سلام اللَّه علیه) را به شعر بیاورید. دعای عرفه امام حسین عاشقانه است. حضرت سجاد هم برای روز عرفه دعا دارند – در صحیفه سجادیه، دعای چهل و هفتم، دعای روز عرفه است – آن هم بسیار دعای پرمغز و پرمضمونی است؛ اما دعای امام حسین عاشقانه است، یک چیز دیگر است. اگر چنانچه آشنا بشوید، انس پیدا کنید، دقت کنید، از یک فقره این دعا می‌توانید یک قصیده، یک مجموعه، یک قطعه، یک غزلِ خیلی قشنگ از آب در بیاورید. بنابراین برای مناجات و توحید، از صحیفه و از دعاها استفاده کنید.

برای مناقب ائمه، از زیارت‌ها، بخصوص زیارت جامعه کبیره استفاده کنید. بنابراین شما دیگر هیچ احتیاجی ندارید که مبالغاتی را در ذهن خودتان خلق کنید. آنچه که باید در باب ائمه (ع) گفته شود، در زیارت جامعه هست. شما می‌توانید یک فقره از فقرات زیارت جامعه را – حالا شاید صدها فقره است – انتخاب کنید و با توجه به قریحه شعری و تخیل و فرآوری ذهنی خودتان، یک غزل زیبا و ناب از آب در بیاورید. ظرفیت این معارف اینقدر بالاست.

معارف بلند اسلامی و قرآنی را از خود قرآن و از نهج‌البلاغه و از بعضی از روایات اهل‌بیت – روایات اصول کافی در بخش‌هائی – اخذ کنید. با این منابع، انس پیدا کنید.» (دیدار با شاعران آئینی در 25 خرداد 90)

3- ضرورت توجه به آرمان‌ها و اهداف انقلاب اسلامی

رهبر انقلاب در بسیاری از بیانات خود در دیدار با شاعران آئینی کشور ضرورت بازشناسی اهداف و آرمان‌های انقلاب اسلامی در اشعار آئینی را گوشزد کرده و خواستار خارج شدن آنها از تمرکز صرف روی برخی از مفاهیم خاص و نگاهی وسیع به تمامی مفاهیم پیرامونی انقلاب داشته‌اند.

«شعرهای مذهبی و شعرهای مربوط به ائمه (علیهم‌‌‌‌‌‌‌السّلام) را، به اصطلاحی که حالاها باب شده، تعبیر می‌کنند به «شعر آئینی». هستند؛ انصافاً شعرهای خوبی هم گفته می‌شود؛ بعضی‌ها هم اشعار مربوط به جنگ و دوره‌‌‌‌‌‌ دفاع مقدس یا مربوط به شهدا یا مربوط به جانبازان و اینها را می‌گویند. اینها خیلی خوب است؛ لیکن – پارسال هم من اشاره کردم به این معنا – اهداف و آرمانهای انقلاب منحصر در اینها نیست. انقلاب یک مجموعه‌‌‌‌‌‌‌ای از ستاره‌‌‌‌‌‌‌های درخشان آرمانی را بالای سر ما قرار داده و ما را به حرکت و پرواز و جهش به سمت این نقاط نورانی دعوت کرده. ما هم امتحان کردیم، دیدیم می‌توانیم پرواز کنیم؛ دیدیم این پرواز ممکن است. البته در دوره‌‌‌‌‌‌ دفاع مقدس نمونه‌‌‌‌‌‌‌های بارزش دیده شد و دیدیم وقتی این ملت به سمت این آرمان‌‌‌‌‌‌‌ها پر بگشاید، می‌تواند خوب حرکت بکند؛ اما بسیاری از این آرمانها هنوز بالای سر ماست؛ ما باید حرکت کنیم: به سمت عدالت باید برویم، به سمت اخلاق باید برویم، به سمت استقلالِ به معنای حقیقی کلمه – شامل استقلال فرهنگی که از همه عمیق‌تر و دشوارتر است – باید برویم، به سمت بازیابی حقیقی هویت اسلامی- ایرانی خودمان باید برویم … در اینجا شاعر چه نقشی دارد؟ مردِ هنری و مردِ فرهنگی – مرد شامل زنها هم می‌شود – یعنی انسانِ هنری و انسانِ فرهنگی، در این صحنه چه وظیفه‌‌‌‌‌‌‌ای دارد؟ به نظر من وظیفه خیلی سنگین است، خیلی بزرگ است. مهمترین وظیفه هم تبلیغ و تبیین است؛ «الّذین یبلّغون رسالات اللَّه و یخشونه و لا یخشون احدا الّا اللَّه» (بیانات در جمع شعرا 12 شهریور 88)

4- شناخت صحیح از واقعایت اجتماعی و بازروایی آنها

رهبر انقلاب جدای از اینکه شعر را همواره از شعر به عنوان یک ثروت ملی یاد می‌کنند شاعران را در خط مقدم شناخت عرصه‌های مختلف کشور و بازنمایی آنها به زبان شعر برای ارتباط سریع با اقشار اجتماع را وظیفه‌ای خطیر از سوی آنها یادکرده‌اند. در همین زمینه ایشان با تکیه بر اهمیت موضوع شناخت مسائل حساس کشور از سوی شاعران بیان آنها را به نوعی وظیفه آنها عنوان می‌کنند:

«حقیقتی را که درک می‌کنید، آن را تبیین کنید. کسی انتظار ندارد برخلاف آنچه که می‌فهمید حرف بزنید. نه، آنچه را که می‌فهمید، بگوئید. البته برای اینکه آنچه می‌فهمید درست و صواب باشد، باید تلاش و مجاهدت کنید؛ چون در حوادثِ فتنه‌‌‌‌‌‌‌گون، شناخت عرصه دشوار است، شناخت اطراف قصه دشوار است، شناخت مهاجم و مدافع دشوار است، شناخت ظالم و مظلوم دشوار است، شناخت دشمن و دوست دشوار است. اگر بنا باشد یک شاعر هم مثل دیگران گول بخورد، فریب بخورد و بی‌بصیرتی به سراغش بیاید، این خیلی دون شأن یک انسان هنری و یک انسان فرهنگی است. پس باید حقیقت را فهمید؛ بعد هم باید همان حقیقت را تبلیغ کرد. نمی‌شود با شیوه‌‌‌‌‌‌‌های سیاسی – شیوه‌‌‌‌‌‌‌های سیاستگران و سیاستمداران – در عالم فرهنگ حرکت کرد، این خلاف شأن فرهنگ است. در عالم فرهنگ بایستی گره‌‌‌‌‌‌‌گشائی کرد؛ بایستی حقیقت را باز کرد، بایستی گره‌‌‌‌‌‌‌های ذهنی را باز کرد. و این تبیین لازم دارد، یعنی همان کار انبیاء؛ فصاحت و بلاغتی هم که گفته‌‌‌‌‌‌‌اند در بیان لازم است، بلاغتش به این معناست. اگر چه که بلاغت را در کتب فنی به معنای مطابقه‌‌‌‌‌‌ با مقتضای حال معنا می‌کنند، اما آن یک معنای خاصی از بلاغت است؛ معنای اوّلی و صریح بلاغت این نیست؛ بلاغت یعنی رساندن، بلاغ یعنی رساندن (بیانات در جمع شعرا 12 شهریور 88)

5- درست گویی

رهبر معظم انقلاب انتخاب هوشمندانه عبارات و اصطلاحات در شعر آئینی را یکی از مهمترین ابزار برای ارتباط و تاثیرپذیری اقشار مختلف جاعه از فاهیم بلند موجود در ادبیات آئینی ایران می‌دانند و در همین زمینه به شاعران و مادحین کشور همواره توصیه کرده‌اند که در انتخاب اشعار توجهی ویژه به عبارات و کلمات داشته باشند.

سعی کنیم آنچه را به‌عنوان مضمون و محتوا در شعر خودمان می‌گنجانیم، هر کلمه آن آموزنده باشد. فرق نمی‌کند؛ گاهی مصیبت است، گاهی مدح است؛ همه اینها می‌تواند جوری انتخاب بشود که آموزنده باشد. در دوران شور انقلاب و هیجان انقلاب، در محرّمی که آخرین محرّم دوران طاغوت بود و محرّمی بود که بلافاصله بعد از محرّم و صفر، پیروزی انقلاب اتّفاق افتاد، هیئات مذهبی در شهرهای مختلف، نوحه‌هایی را می‌خواندند که هر یک از این نوحه‌ها به‌قدر یک خطابه بلند و بلیغ، مردم را روشن می‌کرد و آگاه میکرد و بصیرت می‌داد. باید همیشه همین‌جور باشد؛ نوحه‌ها را [پرمحتوا کنید]. این کاری که نوحه‌خوان انجام می‌دهد، کار بسیار جذّاب و جالبی است. این سنّت نوحه‌خوانی و رفتارهایی که در نوحه‌خوانی انجام می‌گیرد، کارهای بسیار مهمّی است؛ اینها استثنائىِ جامعه شیعه است، یعنی مخصوص ما است؛ در جاهای دیگر، به این شکل در مراسم مذهبی وجود ندارد؛ این از امتیازات ما است؛ این را باید پرمحتوا کرد، پرمضمون کرد. به این چیزها اگر ان‌شاءالله توجّه بشود، جامعه‌ی مدّاح یکی از اثرگذارترین پیشروان اصلاح در نظام فکری و عملی جامعه‌ی ایران خواهد بود، و این می‌تواند تحقّق پیدا کند، کما اینکه الان هم در هر جایی که انسان مشاهده می‌کند که مدّاح بامسئولیّتی، متعهّدی، شعر درست را، شعر خوب را، با شیوه‌ درست اجرا می‌کند، واقعاً اثر می‌گذارد، مخاطبین خودش را بیدار می‌کند، آگاه می‌کند؛ و این از آن کارهایی است که هیچ صدقه جاریه‌ای معلوم نیست به این اندازه بتواند ارزش پیدا کند در پیشبرد جامعه.

6- صداقت در بیان

یکی از مهمترین نکاتی که رهبر انقلاب در سرایش و بیان رماثی همواره به آن تذکر جدی داده‌اند استفاده از بیان و شرح رویدادهایی است که صدق بیان در آنها لحاظ شده باشد و از این منظر بتوان آن را به عنوان واقعه و یا شرح مصیبت و یا بیان واقعه‌ای صحیح و به دور از تحریف به مخاطب عرضه کرد.

«در مرثیه‌خوانی بایستی به صدق واقعه پایبند بود. درست است که شما می‌خواهید مستمع خودتان را بگریانید، اما این گریاندن را به وسیله هنرنمائی در کیفیت بیان واقعه تأمین کنید، نه در ذکر واقعه‌ای که اصل ندارد. ما در گذشته‌ها سراغ داشتیم – ان‌شاءاللَّه حالا آنجور نیست – که بعضی‌ها فی‌المجلس یک چیزی را جعل می‌کردند؛ نکته‌ای همان جا به ذهنش می‌آمد، می‌دید خوب است، موقعیت خوب است، همان جا می‌گفت و از مردم اشک می‌گرفت! این درست نیست. اشک گرفتن از مردم که هدف نیست؛ هدف، آمیختن این دلِ اشکآلود – که اشک را به چشم می‌رساند و چشم را اشکبار می‌کند – به معارف زلال است؛ البته با هنرنمائی».(دیدار با مداحان 13 خرداد 89)

منبع:بصیرنیوز